سفارش تبلیغ

زیر آتش دشمن که به میدان مین رسیدند، وقتی برای خنثی کردن نبود، نیاز به چند داوطلب بود تا، راه را بر بقیه باز کنند، انگار فداشدن چند نفر، ارزشش بیش از فنا شدن کل نیروها و ناقص ماندن عملیات بود…
 
روی مین، تکه تکه بدنش که به هر سویی پرتاب می شد؛ مادرش در خانه بر سجاده نشسته بود و هنوز به فکر لحظه خداحافظی بود، لحظه ای که جلوی چشم همه مردم بر صورت پسر خوش قد و بالایش بوسه می زد و پسری که انگار از خجالت نگاه های مردم رنگش به سرخی می زد…
 


دوستانش که بر بدن پاره پاره اش پا می گذاشتند و به خط دشمن می زدند، مادر هنوز به فکر دوختن لباس های سوراخ سوراخ او بود…
 
از جبهه که بر می گشت کار مادر می گرفت، سوزن می زد و می پرسید چرا همه این لباس مثل آبکش شده است و پسر می دانست گفتن اینکه روی سیم خاردار پل بچه های دیگر می شود، دل مادر را به آتش می کشد؛ با شوخی های همیشگی موضوع را عوض می کرد…
 
حالا مادر هنوز در حال دعا کردن برای پسرش است، همان پسری که برای بوسیدن پیشانی سربند بسته اش، روی نوک پا بلند می شد، با اینکه پسر به احترام مادر خم شده بود…
 
***
 
باز وصیت نامه پسر شهیدش را می خواند:
 
مادرم…
 
یادتان باشد رفتن ما کاری حسینی است و ماندن شما صبری زینبی را می طلبد…
 
مادرم پشتیبان ولایت فقیه باشید…
 
مادرم، حجاب را رعایت کنید که یادگار مادر همه رزمندگان اسلام، حضرت زهرای مرضیه(س) است…
 

 

 
امروز هم مثل همیشه به بهشت زهرا می رود،‌ باز قصه تلخ دیدن دختران و زنان بی حجاب تکرار می شود،‌ و او نمی تواند به همه آنها بگوید: پسر عزیزم تکه تکه شد تا شما امنیت و آسایش داشته باشید، او خواسته اش مانند همه شهدای دیگر و خواسته دین بود… حجاب …

 
***
    
عجب قصه قدیمی و کهنی است سوزاندن دل بازماندگان شهدا…
 
و انگار قصه کربلا، بارز ترین نمونه آن در تاریخ است، شهدایی که رفتند و خانواده داغداری که باید به بی احترامی نسبت به خود و شهدایشان صبر کنند، صبری که با "زینب(س)" شناخته می شود. شاید سوزناکترین جای قصه هم همین باشد…
 
امان از دل زینب…
 
امروز که هزاران هزار بازمانده از خانواده شهدا بین ما زندگی می کنند، مانند مثالی هستند که در اول مطلب آمد، اما شاید با کمی تغییرات…
 
شاید فرزندی در رود کارون و اروند شکار سیم خاردارها، مین ها، تک تیراندازهای دشمن و … میشد و جنازه مطهرش را آب با خود می برد؛ شاید گلوله مستقیم تانک تن نحیف جوانی را دود می کرد و به هوا می فرستاد، شاید گازهای سمی و شیمیایی جوانانی را به بدترین وضع از بین برد، شاید خلبانی در هواپیما و میان کوهی از آتش تمام شد، شاید …؛ و مادری، خواهری، همسری و فرزندی بر سجاده، مشغول دعا…
 
 
اما امروز همه آنها در میان ما هستند…
 
خانم بی حجاب توجه کن!؟
 
نکند رفتار ما با بازماندگان شهدای در راه خدا، همان رفتاری باشد که با بازماندگان شهدای کربلا شد؟!
 
رفتاری یزیدی، غیر محترمانه، بی ادبانه و …؛ که در قبالش صبری زینبی پیشه شده است ؟!
 

 
صبر کنید…
 
صبر بر سه نوع است: صبر بر گناه، صبر بر طاعت، صبر بر مصیبت…
 
آنها بر مصیبت صبر کرده اند، شما بر گناه صبر کنید و آلوده اش نشوید، شاید چشمی به اشک نشسته، بد‌پوشی !!! تو را خوش نداشته باشد، همان طور که دین هم خوش ندارد…





برچسب ها : حجاب  ,  شهدا  , 
      



"حجاب کلید نزدیکی به فاطـــــــــــــــمه زهرا(س) است"





برچسب ها : حجاب  ,  چادر  , 
      

 

زن بی حجاب دزد است

دزدی فقط در مورد اموال مطرح نمی شود،


اگر کسی حق دیگری را هم بگیرد دزد آن حق است،


اینجاست که باید گفت زن بی حجاب در واقع دزد است،


دزد حق دیگران،آنجا که نگاه مرد را از همسرش می دزدد

،
همان نگاهی که تنها حق اوست؛


ممکن است بگویید نه او دزد نیست،اما نکته اینجاست که


اگر شما زمینه این امر را فراهم کنید که کسی ،چیزی را که مال کس دیگر است


به شما بدهد ،شما دزد نیستید؟! ،اگر هم در عرف مردم به شما دزد نگویند،


زشتی عمل شما کمتر از دزدی نیست.


همان کسی که از طرفی دست شوهرش را در خیابان گرفته


و از طرفی دیگر شوهر دیگران را دنبال خودش می کشد! ؛


او نمی تواند بگوید که من کسی را به کاری مجبور نمیکنم،


ما عاقلیم، می دانیم زمینه سازی برای یک کار یعنی چه! ،


بی حجابی یک نوع دعوت به خود است و این همان کاری است که شیطان می کند

،

شیطانی که این همه به او بد و بیراه گفته می شود و لعینش می خوانند


هم بیچاره کسی را به کاری مجبور نمی کند ،فقط دعوت می کند...


زن بی حجاب دزد حق دیگران است،


زن بی حجاب در نهایت با سست کردن گرمای عاطفی بین زن و شوهر


و در نتیجه سست کردن بنیان مهم خانواده،


جنایتی عظیم مرتکب می شود،دوباره با خود بیندیشیم، آیا اینگونه نیست؟





برچسب ها : حجاب  , 
      

 

چادر من!

تلافی غروبی است که در آن روز به زور چادر از سر زنان حرم حسین (ع) کشیدند؛


چادر من!

به بهای شکسته شدن پهلوی مادر ماندگار شد؛


چادر من!

بوی حسین می دهد؛


چادر من!

میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر عاشوراست


چادر من!

به همین سادگی انتقام کربلاست


همه ی دنیا بدانند من سیاهی چادرم را فقط با سفیدی کفنم عوض میکنم


یا زهرای مرضیه ، اشفعی لی فی الجنة





برچسب ها : حجاب  ,  چادر  ,  محرم  ,  امام حسین  , 
      

 

پیمان.شکنی.با امام.شاخ.و.دُم.ندارد

خودم را بازمانده نسل کوفیان میدانم

اگر توان و جرات امر به معروف و نهی ازمنکر ندارم

اگراقامه نمازم 1خط در میانست

اگر طرز حجابم خون میکند دل زینب را

پیمان.شکنی.با امام.شاخ.و.دُم.ندارد

مرورکنیم اهداف قیام عاشورا را...

 




      

حجة الاسلام پناهیان:

آقایان لباس می‌پوشند، از این لباس‌شان ثواب نمی‌برند،

 فقط بنده طلبه و شما خانم های باحجاب از لباس‌مان ثواب می‌بریم،

 چون من دارم یک لباس معنوی می‌پوشم،

شما داری یک لباس معنوی می‌پوشی، حجاب یک لباس معنوی است،

آن وقت شما داری بیشتر ثواب می‌بری یا من؟

واجب اجرش بیشتر است یا مستحب؟ واجب،

پس شما داری بیشتر ثواب می‌بری.

 چون تا آن وقتی که لباس را می‌پوشی نور می‌آید در وجودت،

 این را باید لمس کنی بتوانی منتقل کنی به دیگران...





برچسب ها : حجاب  ,  حاج آقا پناهیان  , 
      


یک کسی مارا دید گفت: آقای قرائتی،شما پسر ندارید؟

گفتم: نه من فقط دختر دارم

چند بار کوبید بر سینه اش که الهی،الهی خدا بهت یک پسر بدهد

من هم چندبار کوبیدم بر سینه ام،که الهی،الهی خدا یک جوعقل به تو بدهد

خدا وقتی به کسی دختر میدهد،به او میگوید به شکرانه این دختر،

نماز شکر بخوان انا اعطیناک الکوثرفصل لربک...

حدیث داریم خانه ای که درآن چند دختر داشته باشد،محل رفت و آمد ملائکه است...





برچسب ها : حجاب  ,  حاج آقا قرائتی  ,  دختر  , 
      

 

سنجاق کرده اند..

حیــا را، عفت را، مهربانی را، عشق را، صفا را، ایمان را

و یک عالم چیز دیگر را

به چــــــآدرت...

برای همین است..

کـــه این چنین سنگین و با وقـــار راه می روی..





برچسب ها : حجاب  ,  چادر  ,  حیا  ,  وقار  , 
      

 

بــے خود

برایم دلیل و مدرک نیــــــاور!

مــن یکـــ دخترمــ

مـے دانمـ کـ‌ه صـلاح مــن در "حجــاب" استـــ

بــــرای مـن

دلیلـے بزرگـــ تر از "سخن خدایــمـ" نیستـــ

مـن حجـــــاب مـےـ کنم

چون خــدای مــن اینگونـ‌ه مـے خواهـد

 





برچسب ها : حجاب  ,  خـــــــــدا  ,  چادر  , 
      

 


هنــوز هم فکر میکـنی این آزادی اســت...

و چـــادر مشکــــــی من محدودیــــت...

یکـــ روز بلــند...

یکــ روز کوتــــاه...

یکـــ روز پــــاره...

و یکــ روز وصلــه دار...

یکـــ روز تنگـــــ...

و یکـــ روز گشـــــاد...

بانــو...

چــه خــوب که یادگاریـتـــان...

هیـــــچ وقت از مـــــــد نــمی افتـد...




برچسب ها : حجاب  ,  چادر  , 
      
   1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ وقــتی باخــــــتم..."مسیـــر" رایافتم! در بزرگراه زنــدگی.همواره "راهــــت"."راحـــــت" نخواهد بود.! هر"چــــاله ای". "چـــاره ای" به من آموخت.... دوباره فکر کن فرصت ها "دوبــــــار" نمیشوند... برای جلوگیری از "پس رفت" پس باید رفتـــــــــــــ ...