شهید ابراهیم هـادی با دختـرانی که از او خوششان آمده بود چه کرد . . .؟

باشـگاه کشـتی بودیم که یکی از بچـه ها به ابــراهیم گفـت :


ابرام جـون! تیـپ و هیکلـت خیلی جالـب شـــده. توی راه که می اومـدی دوتا دختـر پشـت سرت بـودن و مرتـب از تو حـرف میـزدند.


بعد ادامه داد : شلــوار و پیرهن شیـک که پوشـیدی، ساک ورزشی هم که دسـت گرفتی ، کاملاً معلومه ورزشکاری!


ابراهیم خیلی نارحت شد. رفت توی فکر. اصلاً تـوقع چنیـن چیزی را نداشـت.


جلسـه بعد که ابراهـیم را دیـدم خـنده ام گرفته ؛ پیراهن بلنــد پوشیده بود و شلوار گشـاد! به جای سـاک ورزشی هم کیسـه پلاسـتیکی دست گـرفته بـود.


تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کـشتی گیر.

بچه ها میگفتــند : تو دیگه چه جـور آدمی هسـتی! ما باشگـاه میایم تا هیکـل ورزشـکاری پیدا کنـیم.بعد هم لباس تنـگ بپوشـیم. اما تو با این هیکل قشـنگ و رو فرم،آخه این چه لباس هائیه که میپوشی؟!


ابراهیم به این حــرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: " ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه ای باشه ، فقط ضرره... "

 





برچسب ها : شهدا  ,  شهید ابراهیم هادی  ,