امشب پر از شورم, قراری در دلم نیست

فکر گل و باغ و بهاری در دلم نیست

دلواپس دیروزم و دلتنگ فردا

شورم, شرارم, آتشم, تنهای تنها

جز بارگاه امن تو جایی ندارم

راهی به سمت صبح فردایی ندارم

پل می زنم سوی تو با راز و نیازم

در لحظه های روشن و سبز نمازم

در زیر سقف آسمان پر ستاره

لبریزم از عطر شب قدری دوباره

نام علی را می برم تا جا نمانم

در لحظه های بی کسی تنها نمانم

جاری ترین نامی که در جای زمین است

مولا علی, مولا امیرالمومنین است

ای ناشناس تا سحر بیدار کوفه!

نام آشنای کوچه های تار کوفه

مولا کمک کن عمق قرآن را بفهمم

شیرینی ترک گناهان را بفهمم

از بطن این دنیای خاکی پر بگیرم

از «قدر» امشب هدیه ای بهتر بگیرم

کم کم سحر آمد رهایم تا...رهایی

شاد از ترنم های جان بخش رهایی

عطر سحر میپیچد و بوی اذان نیز...

لبریز روییدن زمین و آسمان نیز...

در زیر سقف آسمان پر ستاره

لبریزم از شوق شب قدری دوباره

التماس دعا