آقازاده ها تشریف میبرن بیمارستان خصوصی ، رهبـــر ایران و قلب شیعیان جهان در بیمارستان دولتی کنار همه مردم روی تخت میخوابه و اصرار داره صبح زود عمل بشه تا برای دیگران مزاحمتی نباشه ...
اونم بی خبر دوستداران ...
تا یه دفه کسی دلش غمگین نشه ...
یه دفه کسی دلنگرون پا نشه بره بیمارستان ...
آقا جان ...
ما را از هزار فتنه یک تنه نجات دادی ...
یک خطاب به مولایمان و صاحبمان حضرت بقیه الله (عج) گفتی ...
گفتی جان ناقابلی دارم ...
گفتی اندک آبرویی هم دارم که خود شما به ما دادی ...
گفتی همه این ها را کف دست گرفتم و در راه این انقلاب و اسلام فدا خواهم کرد ...
حالا ما از مولایمان ، صاحب عصر و الزمان (عج) تقاضا داریم که : آقای ما ، مولای ما ، دعا کن برای سید علی ما ...
.......
فرمانده بمیرم و شما بر زبر تخت نباشی
مشغول مداوای بسی ساده و یا سخت نباشی
من حاضرم هر روز کفن پوش شوم ، لیک امیرم
حتی تو برای نفسی داخل این رخت نباشی ...